گفتگوی کودک باخدا
گفتگوي كودك و خدا: كودكي كه آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسيد : مي گويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد اما من به اين كودكي و بدون هيچ كمكي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد: ازميان تعداد بسياري ازفرشتگان ؛ من يكي را براي تو درنظر گرفته ام او از تو نگهداري خواهد كرد اما كودك هنوز مطمئن نبود كه مي خواهد برود يا نه ! ( اما اينجا در بهشت من هيچ كارجز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اينها براي شادي من كافي هستند : خداوند لبخند زد :فرشته تو برايت آواز مي خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او ا احساس خواهي كردو شاد خواهي بود. كودك ادامه دا...
نویسنده :
مامان گلی
8:38